کتابفروشی هانی

مرکز فروش کتابهای انتشارات شاپرک سرخ

کتاب قمارباز اثر داستایوفسکی
کتاب قمارباز اثر داستایوفسکی

قمارباز

هنوز نظری برای این کالا ثبت نشده است

خرید کالا
شناسه‌ی کالا
29480
۲۱۵,۰۰۰

معرفی

قمارباز

روانکاوی وسواس، افراط و سقوط انسان

ترجمه دقیق و روان: مریم کرمی و مرتضی هانی – منتشر شده توسط نشر شاپرک سرخ


اگر بخواهیم یکی از صادقانه‌ترین و بی‌پرده‌ترین رمان‌هایی را که درباره وسوسه، جنون، افراط و خودویرانگری در ادبیات جهان نوشته شده نام ببریم، بی‌تردید قمارباز اثر فئودور داستایفسکی در صدر فهرست خواهد بود. این رمان نه‌تنها یک اثر کلاسیک قرن نوزدهمی است، بلکه تصویری شفاف و بی‌رحمانه از روان انسانی ارائه می‌دهد؛ روانی که در برابر طمع، عشق بیمارگونه و هیجان‌های افراطی، کم‌ترین قدرت مقاومت را ندارد.

نسخه‌ای که با ترجمه دقیق و روان مریم کرمی و مرتضی هانی و از سوی نشر شاپرک سرخ منتشر شده، امتیازی ویژه دارد: امانت‌داری نسبت به لحن اصلی نویسنده و حفظ تمام جزئیات روایی که داستایفسکی، استاد بی‌بدیل تحلیل روان آدمی، به دقت در اثر خود گنجانده است.


درباره نویسنده و زمان نگارش

قمارباز در سال 1867 منتشر شد، اما داستان شکل‌گیری آن به یکی از سخت‌ترین دوران زندگی داستایفسکی بازمی‌گردد. او در سال 1866 تحت فشار شدید مالی و در پی بدهی سنگین به ناشران، قراردادی امضا کرد که براساس آن باید طی تنها 26 روز یک رمان کامل تحویل می‌داد؛ و اگر موفق نمی‌شد، حق چاپ همه آثار فعلی و آینده‌اش برای 9 سال به نام ناشر می‌ماند.

او برای انجام این کار به یک تندنویس حرفه‌ای به نام آنا اسنی‌تکینا متوسل شد. طی همین همکاری کوتاه و پرتنش، داستان قمارباز شکل گرفت و جالب آنکه رابطه کاری میان داستایفسکی و آنا بعدها به ازدواج ختم شد.


خلاصه داستان

راوی رمان، آلکسی ایوانویچ، یک معلم روس در خدمت خانواده‌ای اشرافی است که برای معالجه رئیس خانواده به شهری اروپایی سفر کرده‌اند. این شهر با وجود ظاهر آرام خود، کازینویی بزرگ دارد که مرکز توجه بسیاری از ساکنان و مسافران است.

آلکسی به پولینا، دخترخوانده ژنرال (رئیس خانواده)، علاقه‌ای شدید و وسواس‌گونه دارد. علاقه‌ای که گاهی مرز میان عشق و اسارت روانی را محو می‌کند. پولینا از جذابیت و نفوذ خود آگاه است و گاهی این علاقه را بازیچه قرار می‌دهد.

ژولیو، یک سرمایه‌دار فرانسوی مرموز، و آقای آستور، مردی مسن و محافظه‌کار، از دیگر شخصیت‌هایی هستند که اطراف پولینا می‌چرخند. در این میان، ژنرال که خود گرفتار بدهی و چشم‌انتظار ارثیهٔ مادربزرگ پولینا است، برنامه‌های مالی و خانوادگی را روی امید به پول بادآورده بنا کرده است.

هسته اصلی داستان زمانی شکل می‌گیرد که پای کازینو به زندگی آلکسی باز می‌شود. او ابتدا برای پولینا شرط‌بندی می‌کند، سپس برای خود، و رفته‌رفته قمار به یک وسواس خطرناک تبدیل می‌شود. اعداد روی میز رولت، گردش توپ و لحظه اعلام برنده یا بازنده‌ بودن، به تنها هیجانی تبدیل می‌شوند که می‌تواند قلب او را به تپش درآورد.


مضمون‌های اصلی

1. وسوسه و خودویرانگری

آلکسی بارها سوگند می‌خورد که قمار را کنار بگذارد، اما هر بار با اطمینان از “بازپس‌گیری” باخت قبلی، دوباره به میز برمی‌گردد. داستایفسکی این رفتار را چنان دقیق ترسیم می‌کند که مخاطب با هر حرکت او میان امید و یأس پرتاب می‌شود.

2. عشق مسموم و قدرت

رابطه آلکسی و پولینا نمونه‌ای تمام‌عیار از عشقی است که در آن کنترل و بازی روانی حرف اول را می‌زند. پولینا با کوچک‌ترین اشاره، آلکسی را به انجام اعمالی وادار می‌کند که به ضرر خودش تمام می‌شود، اما او ناتوان از مقاومت است.

3. نقد جامعه و طبقات

ژانر قمار در این کتاب صرفاً به میز بازی محدود نمی‌شود؛ زندگی اجتماعی نیز همچون یک قمار است، جایی که انسان‌ها بر سر موقعیت، ثروت، عشق و حتی هویت خود شرط می‌بندند. داستایفسکی با ظرافت، جامعه اروپای قرن نوزدهم را که اسیر تب پول و تجمل است، به تصویر می‌کشد.


لحن و سبک روایت

یکی از نقاط قوت ترجمه مریم کرمی و مرتضی هانی، انتقال همان لحن تند، پرتنش و گاه عصبی داستایفسکی است. قمارباز از زبان اول شخص روایت می‌شود و خواننده همواره در ذهن آلکسی حضور دارد؛ جایی که افکار ناگهانی، تصمیم‌های عجولانه و نوسان میان امید و ناامیدی، بی‌وقفه جریان دارد.

این ترجمه ضمن حفظ تمام ظرافت‌های زبانی نویسنده، از جملات روان و امروزی بهره می‌برد و متن را برای خواننده فارسی‌زبان همچون تجربه‌ای مستقیم از اصل اثر می‌سازد.


نقطه اوج داستان

اوج رمان را می‌توان در شب‌هایی دانست که آلکسی با هیجان و اضطراب به کازینو می‌رود. او ابتدا با مبلغی اندک شروع می‌کند، چند بار می‌برد و حس می‌کند بر شانس مسلط شده است. اما درست در لحظه‌ای که باید عقب‌نشینی کند، به امید پیروزی بزرگ‌تر باقی می‌ماند و همه‌چیز را می‌بازد.

داستایفسکی، که خود سابقه اعتیاد به قمار داشت، این صحنه‌ها را با چنان جزئیاتی نوشته که گویی دوربینی در ذهن یک قمارباز نصب کرده و کوچک‌ترین تکان قلب و ذهن او را ضبط کرده است.


جنبه روانشناختی

یکی از دلایل ماندگاری قمارباز، عمق روانکاوانه آن است. آلکسی، با وجود عقل و تجربه، بارها به تکرار خطا کشیده می‌شود. این الگویی است که بعدها در مطالعات روانشناسی اعتیاد بارها توضیح داده شد: چرخه‌ی امید، پاداش کوتاه‌مدت، شکست، و بازگشت دوباره.

ترجمه کرمی و هانی توانسته است این پیچیدگی روانی را بدون ساده‌سازی یا از دست دادن ظرافت به فارسی منتقل کند.


پایان‌بندی و تأثیر

پایان رمان نه با قهرمان‌سازی همراه است و نه با نجات معجزه‌آسا. آلکسی، در میانه ناامیدی و وسوسه، همچنان با خود در جنگ است. این پایان شاید تلخ باشد، اما در عین حال صادقانه‌ترین نتیجه برای چنین داستانی است.


چرا باید نسخه ترجمه مریم کرمی و مرتضی هانی را بخوانیم؟

1. امانت‌داری کامل به متن اصلی – کوچک‌ترین تغییر یا حذف غیرضروری وجود ندارد.
2. لحن روان و امروزی – بدون از دست دادن حس قرن نوزدهمی اثر.
3. حفظ بار روانشناسی متن – پیچیدگی شخصیت‌ها و بازی‌های ذهنی به‌طور کامل منتقل شده است.
4. انتشار با کیفیت نشر شاپرک سرخ – صفحه‌آرایی تمیز، چاپ خوانا و ویرایش دقیق.


قمارباز نه صرفاً یک داستان درباره رولت یا کازینو، بلکه یک نقشه‌برداری موشکافانه از روان انسان در برابر وسوسه و هیجان است. این کتاب به ما می‌آموزد چگونه حرص، عشق بیمارگونه و امید به پیروزی ناگهانی می‌تواند عقل را کنار بزند و انسان را به پرتگاه بکشاند.

خواندن ترجمه مریم کرمی و مرتضی هانی از این اثر، تجربه‌ای است که هم لذت ادبی دارد و هم تلنگری روانشناختی. قمارباز به ما یادآوری می‌کند که گاهی بزرگ‌ترین قمار زندگی، نه روی میز بازی، بلکه در تصمیم‌های روزمره‌ ما انجام می‌شود.


پس از دو هفته دوری، بالاخره به خانه برگشتم و متوجه شدم که افراد ما از سه روز پیش در رولتنبورگ حضور دارند. تصورم براین بود که بی‌صبرانه منتظرم هستند، اما اشتباه می‌کردم. ژنرال با تکبر خاصی با من برخورد کرد و پس از یک گفتگوی کوتاه، مرا به نزد خواهرش فرستاد. به نظر می‌رسید که از کسی پول قرض کرده‌اند. به گمانم، ژنرال از روبرو شدن با من اجتناب می‌کند.

ماریا فیلیپوونا که به شدت مشغول به نظر می‌رسید، بیش از چند کلمه با من صحبت نکرد. با این حال، پول را از من گرفت و شمرد و تمام گزارشم را با دقت گوش داد. برای شام مجللی که به رسم مسکویی‌ها در زمان ثروتمند شدن برگزار می‌شود، در انتظار «مزنتسوف»، مرد فرانسوی و یک مرد انگلیسی بودند. به محض اینکه پولینا الکساندرونا مرا دید، دلیل دیر آمدنم را پرسید و بدون انتظار برای پاسخ من، به سرعت دور شد. مشخص بود که این کار را عمدی انجام داده، اما باید با هم صحبت می‌کردیم.

در طبقه سوم مهمانخانه، اتاقی برای من در نظر گرفته شده بود و اهالی گمان می‌کردند که من از بستگان ژنرال هستم. همه چیز نشان می‌داد که آنها موفق شده‌اند خود را به این شکل معرفی کنند. در اینجا، اهالی ژنرال را مردی بزرگ و ثروتمند از روسیه می‌دانند. حتی قبل از شام، ژنرال به من دو اسکناس هزار فرانکی داد تا آنها را خرد کنم. من هم آن دو هزار فرانک را در مهمانخانه خرد کردم و حالا حداقل برای یک هفته، مردم آنجا ما را میلیونر خواهند دید.

تصمیم داشتم میشا و نادیا را به گردش ببرم که در حین پایین آمدن از پله‌ها، ژنرال مرا صدا زد و از من پرسید که بچه‌ها را کجا می‌برم. واقعاً این مرد با اینکه بسیار مهربان بود، نمی‌توانست به چشمان من نگاه کند. هر بار که سعی می‌کرد این کار را بکند، من نگاهی تمسخرآمیز به او می‌انداختم که نشان می‌داد تاب تحملش را ندارد. در حالی که سعی داشت با جملات سنگین و پیچیده صحبت کند، به من دستور داد که گردش کودکان باید حداکثر در محوطه پارک باشد و سپس ناگهان با خشم و هیجان گفت:

  • "در غیر این صورت ممکن است وسوسه شوید که با بچه‌ها به میزهای قمار بروید."

...

ثبت نقد و بررسی

امتیاز و دیدگاه کاربران

از مجموع ۰ امتیاز
شما هم درباره این کالا دیدگاه ثبت کنید
خرید کالا
شناسه‌ی کالا
29480
۲۱۵,۰۰۰
ورود/ثبت نام
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
کد یکبار رمز خود را وارد کنید

رمز عبور خود را وارد نمایید
کد یکبار رمز خود را وارد کنید
شماره موبایل یا پست الکترونیک خود را وارد کنید
لطفا کد یکبار رمز ارسال شده به ایمیل یا موبایل خود را وارد کنید
شما قبلا وارد شده اید